روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :95
کل بازدید :85010
تعداد کل یاداشته ها : 109
04/4/20
3:41 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]

تصویر


پروتاگوراس (Protagoras):

شاید معروف ترین سوفسطائی این دوره (با حداقل بدبینی) پروتاگوراس (حدود 490 - 422 ق.م) بود.
به گمان او راه رسیدن به موفقیت از مجرای پذیرش دقیق و سنجیده ی آداب و رسوم سنتی می گذشت ( نه به این دلیل که درست اند) بلکه به این دلیل که درک و به کارگیری آن ها به مصلحت است.
پروتاگوراس آداب و رسوم را مقوله ای نسبی می دانست، نه مطلق.
در واقع هر چیزی در نسبت آن با ذهنیت انسان سنجیده می شود. دعوی اصلی پروتاگوراس در اصطلاح
(( انسان معیار همه چیز است )) خلاصه می شود.

تاکیدهای پروتاگوراس بر ذهنیت، نسبیت گرایی و مصلحت سنگ بنای آراء سوفسطائیان است.
به موجب بعضی روایات:
پروتاگوراس به اتهام
کفر گوییتحت تعقیب قرار گرفت و کتابش درباه ی خدایان در ملاء عام در آتن به آتش افکنده شد.
با این همه، یکی از معدود قطعات برجای مانده از آثار او درباره ی دین به این شرح است:

(( در مورد خدایان، من هیچ راهی نمی شناسم که بدانم آیا آن ها وجود دارند، یا وجود ندارند ))