مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :47
بازدید دیروز :81
کل بازدید :83057
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/25
1:42 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]

تصویر


کریتیاس (Critias):

کریتیاس که بعدا به ستمگرترین فرد از سی جبار(مردانی که دمکراسی را برانداختند و برای مدتی یک نظام دیکتاتوری دودمانی برقرار ساختند) تبدیل شد، بر این نظر بود که:
فرمانروای هوشمند با ترساندن اتباع خود از خدایانی که وجود ندارند آن ها را کنترل می کند.

همان طور که مشاهده می شود جوهر اندیشه سوفسطایی از ذهن گرایی، شک باوری و نیهیلیسم تشکیل می شود.
همه ی چیزهایی که پیش سقراطیان از آن دفاع می کردند بی ارزش شمرده می شود.
واقعیت عینی وجود ندارد، و اگر هم وجود داشته باشد، ذهن انسان قادر به فهم آن نیست. آنچه اهمیت دارد، نه حقیقت، بلکه دستکاری در آن و مصلحت است. شگفت نیست که سوفسطائیان تا این حد سقراط را مورد حمله قرار می دادند.

اما به رغم منفی نگری هایشان، باید چند کلام مهربانانه درباره ی آن ها بگوییم:
1- بسیاری از سوفسطائیان سیاستمدارانی ماهر بودند که عملا به تاریخ دمکراسی یاری رساندد.
2- عداوت تاریخ با آن ها عمدتا مبتنی بر گزارش هایی است که دو دشمن اصلی آن ها، سقراط و افلاتون ارائه داده اند.
3- مهم تر از همه، سوفسطایی گری این تاثیر مثبت را داشت که به انسان ها یاد داد به جای کیهان، خود را در کانون توجه و بررسی قرار دهند.

در فلسفه یپیش سقراطی توجه خاصی به انسان معطوف نمی شد. با ظهور پروتاگوراس و شعار (( انسان معیار همه چیز است )) ناگهان علاقه به انسان و بررسی او متداول شد.