از آنچه به کارت می آید بپرس و آنچه را به کارت نمی آید واگذار . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :112
بازدید دیروز :81
کل بازدید :83122
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/25
9:16 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]

تصویر


مکتب رواقی (Soticism):

رواقی گری در یونان به وسیله ی زنون قبرسی ( 262 - 334 ق.م) بنیان نهاده شد که عادت داشت در یک ایوان یا رواق بایستد ئ شاگردان خود را موعظه کند.
رواقی گری نیز مانند اپیکوریسم در ماده گرایی پیش سقراطی ریشه داشت.
این نحلهی فلسفی که از نحله های فلسفی مهم دوران هلنیستی بود، علاقه اش به وجوه جسمانی کم تر شد و بیشتر مساله رفتار انسان را مورد توجه قرار داد.
سه تن از برجسته ترین رواقیون رمی عبارت بودند از:

سنکا (Seneca) نمایشنامه نویس و دولتمرد عالی رتبه
اپیکتتوس (Epictetus) برده ای که آزادی خود را به دست آورد
مارکوس آئورلیوس یکی از امپراتوران رم
اصول عقاید سیاسی رواقیون را به شرح ذیل است:
کولکتیویسم: یعنی منافع فرد فدای جامعه میشود، اما منظور از جامعه، جامعه جهانی است و نه دولت ملی. دولت جهانی حاکم بر فرد است.
انترناسیونال: رواقیون معتقدند که مردم طبعا عضو جامعه جهانی هستند. قوانین این جامعه طبیعی است و واجب اطاعت و حیات اجتماعی ضروری است.
مساوات: همه مردم جهان برادر یکدیگر و در حقوق مساوی و عموما اتباع کشور جهان هستند بدون توجه به مال و مقام و نژاد و فرهنگ.
قانون: قانون کشور باید مطابق قانون جامعه بشری و بر وفق قانون طبیعت باشد.
جامعه: جامعه جهانی تنها جامعه ایده ال است و بس.
نژاد: نژاد، نژاد انسان است و بس، و نه نژاد خاص.
شان آدمی: حقوق مردم مورد اهمیت و احترام است بدون توجه به مال و مقام و نژاد.
تقوی: تقوی عبارت است از عالی ترین خیر و صلاح. تقوی خاص یک طبقه نیست بلکه هر قوم و هر طبقه میتواند صاحب تقوی باشد.
آتیسم: انکار وجود خدا (عقیده رواقیون دوره اول).
ماتریالیسم: مادیات، فلسفه عملی و معتدل.
پوزی تیویسم: اعتقاد به آثار قابل حس و مشاهده.
میس تیکیسم: صوفی منشی و صورت معما داشتن و اسرار آمیز بودن افکار و عقاید ایشان.
بی نیازی: تحمل در سختی ها و مقاومت در برابر مشکلات به منظور تمرین در عدم احتیاج به دیگران.
حقوق طبیعت: معتقد به حقوق طبیعی.
مردم: راه مستقیم است اما ورودی آن باریک و تنها عده معدودی میتوانند راه را پیدا کنند... هر شخصی بر پایه لیاقت خود ایستاده و عوامل خارجی نمیتوانند کمکی به وی کنند.
تابیعت قانون: هر شخص تابع دو نوع قانون است، قانون شهر خویش و قانون شهر جهان ولی قانون جهان است که حاکم است.

اگرچه که فلسفه رواقیون در آغاز ظهور متمایل به کناره گیری بود ولی به مرور زمان رو به اصلاح رفت و طریق تکامل پیمود و در نتیجه عقاید آن تا درجه ای اصلاح گردید.
اما در این مورد هیچگاه به پایه آن عقیده محکم و تاکیدی و اصرار فلسفه دولت سیته نرسید که شرکت هر فرد را در امور اجتماعی از ضروریات و واجبات اولیه و شرط حیات و تابیعت میشمرد.
رواقیون معتقد شدند که در عالم یک دولت جهانی و یک جامعه جهانی وجود دارد که هم خدایان و هم انسانها اتباع آن دولت میباشند و این دولت دنیا را یک قانون اساسی است که عقل حقیقی و کامل میباشد و به مردم تعلیم میدهد که به چه اعمالی اقدام و از چه کارها اجتناب کنند.
عقل حقیقی و کامل همان قانون طبیعت یا حقوق طبیعت است که در همه جا سطح سنجش میباشد برای تمیز خوبی از بدی و تشخیص صواب از ناصواب. این حقوق طبیعت در اصول لایتغیر است و تمام افراد اعم از زمامدار یا رعایا محدود بدان و مجبور به تبعیت از آن میباشند و این همان قانون الهی است.