تو را به دوستی مسکینان و همنشینی با آنان سفارش می کنم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به ابوذر ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :35
بازدید دیروز :81
کل بازدید :83045
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/25
11:22 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]
تصویر



فردریش لودویگ گوتلب فرگه (Friedrich Ludwig Gottlob Frege):

در شهر ینا در مرکز آلمان با هم میهن هگل، گوتلب فرگه(1925-1848) روبه رو می شویم، که کارش از جمیع جهات در نقطه ی مقابل کار هگل قرار دارد.
دیدگاه های فرگه نشانگر دورانی است که ((سال های وحشی فلسفه)) نامیده شده است.
فرگه در دفتر کارش، در گروه ریاضی دانشگاه ینا، در انزوایی نسبی به سختی کار می کرد و سعی داشت مسایل مربوط به مبانی حساب را حل کند که در آن زمان به نظر می رسید که ارتباط چندانی با فلسفه نداشته باشند.
اما تلاش های او برای اثبات فرضیه های ریاضی اش باعث شد به تدوین یک نظریه عمومی معنا بپردازد که نهایتا بر تاریخ فلسفه تاثیر بسزایی داشت.

فرگه در حال جهان را ترک کرد که نمی دانست تلاش های نخستین گام های تکوین فلسفه ی تحلیلی و خود او پیشتاز این فلسفه بوده است.
بنیان گذاران فلسفه ی تحلیلی از جمله فرگه، در مقابل ایده آلیسم علمای متافیزیک از نوعی واقع گرایی دفاع می کردند.
این دیدگاه که یک دنیای مادی واقعی در بیرون وجود دارد که می توان با استفاده از شعور متعارف و زبان معمولی، یا از رهگذر بررسی های علمی، آن را به درستی درک کرد.
بسیاری از فلاسفه ی تحلیلی در نهایت وظیفه ی تولید نظریه های فلسفی را به کلی کنار گذاشتند و به این فکر رسیدند که کار فلسفه صرفا تحلیل معنا است.

شماری از فلاسفه ی تحلیلی به این نتیجه رسیدند که وظیفه ی اصلی آنها تحلیل مفهومی ویژگی های گیچ کننده ی فلسفی زبان های طبیعی، یعنی تحلیل کعنای مفاهیمی است که در گفتار روزمره به کار گرفته می شوند.
مفاهیمی از قبیل ذهن، جسم، دریافت حسی، وظیفه، هنر و عدالت.
عده ای دیگر وظیفه ی فلسفه را تحلیل زبان می دانند.
از دیدگاه فرگه، پرسش های مربوط به معنا نهایتا به پرسش های مربوط به منطق ختم می شوند.