بر [شمار] برادران خود بیفزایید ؛ زیرا هرمؤمنی را در روز قیامت، شفاعتی است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :107
بازدید دیروز :81
کل بازدید :83117
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/25
8:44 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]

تصویر

آناکسیمندر (Anaximander):

آناکسیمندر ( حدود 610 تا 546 ق.م) نیز از اهالی میلتوس بود و شاگرد تالس، نظر او بر این بود که:
((اگر همه چیز از آب بودند، مدت ها قبل همه چیز به آب بازگشته بود.))
او این پرسش را مطرح می کند که آب چگونه می تواند باعث پیدایش آتش (که ضد آب است) شود. ارسطو گفته ی او را به این صورت بیان می کند:
چنانچه واقعیت غایی (( چیز مشخصی مانند آب بود، عناصر دیگر به وسیله ی آن منحل می شدند. زیرا عناصر مختلف با یکدیگر تقابل دارند...اگر یکی از آن ها نامحدود می بود، امروزه عناصر دیگر وجود نداشتند.))

توجه داشته باشید:
اگر این دیدگاه را بتوان به دقت به آناکسیمندر نسبت داد، در این صورت وی بیانگر یکی از اولین دیدگاه های اصل آنتروپی(entropy) است،که به موجب آن همه ی چیزها گرایش به نوعی وضعیت تعادل دارند.

از دیدگاه آناکسیمندر، ماده ی غایی پشت این چهار عنصر، خود نمی توانست یکی از آن عناصر باشد. چنین ماده ای می بایست چیزی نادیدنی، نامشخص و نامعین باشد که او آن را بی مرز یا نامحدود (apeiron) چنین ماده ای می بایست بی مز، نامحدود و نامشخص باشد چون هر چیز مشخصس با همه ی چیزهای مشخص موجود دیگر در تقابل قرار دارد.(آب آتش نیست، آتش هوا نیست و هوا خاک نیست) اما (( بی مرز )) چون همه چیز است با هیچ چیز در تقابل قرار دارد.
به نظر می رسد آناکسیمندر بر این تصور بود که (( بی مرز )) در اصل در یک گرداب کیهانی بزرگ بلاوقفه حرکت می کرده و بر اثر نوعی فاجعه (انفجار بزرگ؟) متوقف شده است.
این فاجعه باعث شده که فطب های متضاد(خشک و تر، سرد و گرم) از مدار جدا شوند و در مقابل ما همچون کیفیت هایی جداگانه و چهار عنصر اساسی ظاهر گردند: خاک، آب، هوا و آتش.


و در آخر آناکسیمندر کتابی منثور نوشت که یکی از اولین کتاب های این چنینی در نوع خود بود. اما پاپیروس دوام زیادی ندارد، و از آ« تنها یک قطعه عجیب و بامزه باقی مانده است:
(( و چیزها از کدام سرچشمه می آیند که وقتی ویران می شوند به ضرورت به آن باز می گردند، زیرا از مجازات رنج می برند، و چون به حکم زمان مرتکب بی عدالتی می شوند آسیب های یکدیگر را جبران می کنند. ))