ویلارد کواین (Willard Van Orman Quine):
ویلارد وان اورمان کواین احتمالا مهم ترین نماینده ی سنت فلسفه ی تحلیلی در نیمه ی قرن بیستم است. کواین در سال 1908 در آکرون اوهایو به دنیا آمد و از کالج اوبرلاین در رشته ی ریاضیات فارغ التحصیل شد و مجذوب فلسفه ی ریاضی برتراند راسل شد.
وی در رساله ی خود در دانشگاه هاروارد این موضوع را زیر نظر آلفرد نورث وایتهد دنبال کرد. پس از اخذ درجه ی دکترا با استفاده از بورسی که دانشگاه در اختیارش گذاشت از وین، پراگ و ورشو دیدار کرد و با فلاسفه ی حلقه ی وین و منطق دانان برجسته ی اروپای شرقی دیدار کرد.
سپس به هاروارد بازگشت و با سمت استادی فلسفه به کار مشغول شد.
دو اثر مهم کواین عبارت اند از:
از یک دیدگاه منطقی (1953)
واژه و شئ (1960)
در بیشتر کارهای بعدی اش، به تعمیق، توضیح اصلاح و دفاع از ایده های مطرح شده در این دو کتاب پرداخت.
کواین در کتاب از یک دیدگاه منطقی خود را یک پراگماتیست می داند و به همین دلیل عده ای او را در چارچوب سنت پیرس، جیمز و دیویی قرار داده اند، اما عموما نظر بر این است که او مطالب خود را در پاسخ به اثبات گرایان منطقی نوشته و به شیوه ی خاص خود برنامه ی آنها را به پیش برده است.
یکی از انگیزه های کواین برای روی گردانی از اثبات گرایان این ادعای آنها بود که ریاضیات ضرورتا درست اما تهی است.
به عقیده ی او ریاضیات دارای محتوا است و ضرورتا ضروری نیست. او برای تبیین این محتوا نهذبه گزاره های پیشینی و ترکیبی کانت توسل می جوید و نه به این دیدگاه میل که ریاضیات نوعی تعمیم تجربی است.
کواین نوعی معرفت شناسی ((کل گرا)) را مطرح می کندکه براساس آن همه ی بخش های یک نظام معرفتی با هم در ارتباط متقابل قرار دارند و به مقوله های مختلف تقسیم نمی شوند.
مقوله هایی از قبیل: ((قطعیت داده های حسی))، ((قطعیت اما تهی بودن گزاره های تحلیلی))، ((عدم قطعیت و احتمالی بودن ماهیت گزاره های ترکیبی))، (( تضمین معنادار بودن از طریق اثبات))، ((بی معنا بودن متافیزیک))، و نظایر آن، کواین از قدرت ریاضیات در نظام معرفتی ما دفاع می کند و این قدرت را ناشی از ((عزم ما به تجدید نظر در همه ی حوزه های دیگر)) با توسل به ریاضیات می داند.
اگر در تجربه ی خود مرتکب خطایی شویم، ریاضیات آخرین چیزی است که از آن نا امید خواهیم شد. با این همه چنانچه میان انتظارات و داده هایمان شکاف عمیقی ایجاد شود، حتی ممکن است کنار گذاشتن ریاضیات را نیز مورد توجه قرار دهیم.
بعضی ویژگی های مکانیک کوانتوم که از پیشرفته ترین مرحله ی نظریه فیزیک است، ما را وادار به کنار گذاشتن قانون امتناع شق ثالث در منطق کرده است.
واقعیت هولناک برای بازماندگان اثبات گرایان منطقی آن است که به عقیده ی کواین انحلال تمایز ترکیبی-تحلیلی و کنار گذاشتن تقلیل گرایی باعث می شود که میان متافیزیک نظری و علوم طبیعی نوعی خط و مرز مبهم ایجاد شود.
نظریه ی کواین درباره ی معنا به تبعیت از فرگه و راسل، در نظر گرفتن جمله به عنوان واحد حقیقی معنا است نه کلمه.
تجربه گرایی هیوم معیوب شمرده می شد، چون به غلط سعی می کرد کلمات منفرد را با تجربیات منفرد مرتبط سازد. مفاهیمی مانند ((خدا))، ((علت)) یا (( خود)) را در نظر بگیرد.
کواین از شگردی که امروزه نماد بارز فلسفه ی تحلیلی به شمار می آید، به گفته ی خودش (تعریف متنی) بهره ی فراوان می گیرد. این شگرد نوعی بازنویسی است که در آن جملاتی که باعث بروز پیچیدگی های فلسفی می شوند، به شیوه هایی بازنویسی می شوند که وجه درد سر آفرین آنها حذف می شود. استفاده از این روش را در نظریه ی توصیف های راسل دیدیم.