تو به حقّ دانا باش و بدان عمل کن، خدای سبحان تو را می رهاند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :70
بازدید دیروز :81
کل بازدید :83080
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/25
4:56 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]
تصویر



آناکسیمنس (Anaximenes):

شماری از پیروان آناکسیمندر این پرسش را مطرح کردند که (( یک چیز نامشخص و نامعین، تا چه اندازه بهتز از هیچ چیز است؟)) آنها به این نتیجه رسیدند که بهتر نیست، و در واقع همان هیچ چیز است، و چون می دانستند که از هیچ، هیچ زاده می شود، به جستجوی آن چیز غایی رازآمیز برآمدند.
هوایی که ما آن را تجربه می کنیم (هوای شعور متعارف ) منزل گاهی در نیمه راه میان همه ی صورت های دیگری است که (( هوای آغازین)) بر اثر غلیظ شدن و رقیق شدن می تواند به خود بگیرد.
تئودور فراستوس مفسر می گوید:
آناکسیمنس...مانند آناکسیمندر اعلام می کند که طبیعت شالوده ای یگان و بی مرز است، اما برخلاف آناکسیمندر نامعین نیست، بلکه قطعی است و هوا می باشد بر حسب جنس موادی که به آن ها تبدیل می شود، مقدار و غلظت آن فرق می کند. رقیق که می شود به آتش، و غلیظ که می شود به باد و سپس ابر بدل می شود، چنانچه باز هم غلیظ تر شود به آب، سپس خاک و سپس سنگ تبدیل می شود و همه ی چیزهای دیگر از این ها پدید می آیند.
آناکسیمنس با طرح فکر غلظت و رقت، پروژه ی تقلیل گرایی را ادامه داد. وی این دعوی مهم را مطرح کرد که:
(( همه ی تفاوت های کیفیتی به واقع تفاوت های کمیتی اند.(صرفا مقدار ماده ای که در فضایی معین گنجانده می شود) )) فکری که بسیاری از دانشمندان امروزی با آن موافق اند.

این سه فیلسوف اولیه، یعنی تالس ، آناکسیمندر و آناکسیمنس، یه میلسی ها معروف اند. چون هر سه اهل کلنی یونانی میلتوس واقع در سواحل ایران هستند، و نخستین مکتب فلسفی را تشکیل می دهند.
آن ها به رغم تفاوت هایشان خصوصیات مشترکی داشتند، که بخشی از آن ها در نهایت به پاره ای از پیکره ی سنت علمی غرب تبدیل شد:
میل به ارایه تبیین های ساده، تکیه بر مشاهده در حمایت از نظریه ها، تعهد به طبیعت گرایی(Naturalism) (این دیدگاه که پدیده های طبیعی باید بر حسب سایر پدیده های طبیعی توضیح داده شوند) و یکتاگرایی(این دیدگاه که در نهایت فقط یک نوع (( ماده )) وجود دارد.)

هنگامی که صلح شکننده ی میان قلمروهای پیرامونی یونان و ایران درهم شکست و ایرانیان این شهر را در نوردیدند و ویرانی و مرگ فراوانی از خود به جای گذاشتند، مکتب فلسفی میلتوس نیز به پایان کار خود رسید.
به نوشته هرودوت مورخ، آتنی ها از سقوط میلتوس به حدی ناراحت شدند که وقتی فرونیخوس(Phrynichus) نمایش نامه نویس، نمایش نامه تخسیر میلتوس را اجرا می کرد. در سالن تئاتر های های می گریستند.

دولت اجرای این نمایش نامه را ممنوع و مولف آن را به خاطر تخریب اخلاق عمومی به پرداخت یک هزار دراخما محکوم کرد.