چیستی زمان (قسمت پنجم)
استدلال مک تاگرت:
در کتاب (( غیر واقعی بودن زمان )) مک تاگرت فیلسوف اسکاتلندی استدلالی به میان می آورد که امروزه در میان فلاسفه مشهور است به این مضمون:
نتیجه این استدلال آن است که زمان وجود ندارد.
یا بهتر بگوییم چیزی که ارزش زمان خواندن داشته باشد وجود ندارد.
در این استدلال چیزی جالب توجه برای هر دو گروه وقت گراها و ضد وقت ها وجود دارد. بخشی که وقت گرایان می پسندند این ادعاست که تغییر واقعی نیازمند فرضیه وقت دار است تا حقیقت یابد.
این استدلال دو ادعا دارد:
1- گذشته، حال و آینده ویژگی های متغایر می باشند.
به عنوان مثال اگر رویدادی در گذشته بوده نمی تواند در حال باشد.
2- ولی هر رویدادی هر سه ویژگی را دارد.
به عنوان مثال مرگ سقراط زمانی در آینده بود، سپس حا و اکنون در گذشته است.
نتیجه:
دو ادعای 1 و 2 بنا بر فرضیه وقت دار زمان هر دو درست اند، ولی از لحاظ منطقی مغایر یکدیگرند.
در نتیجه فرضیه وقت دار باید نادرست باشد.
ولی چون او فکر می کند در حال حاضر بهنرین تعریف زمان و تغییر موجود است، استدلال او به این ننتیجه گیچ کننده می زسد که (( اصلا زمان وجود ندارد!!! ))