هان! بدانید دانشی که در آن اندیشیدن نباشد، خیری ندارد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :18
کل بازدید :82931
تعداد کل یاداشته ها : 109
03/12/24
2:2 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سعید[0]
خوشحال می شوم سوالات علمی خود را بپرسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
خرداد 94[104]
فیلسوفان پیش سقراطی
قرن های ششم و پنجم ق م


تصویر


تالس (Thales):

نخستین تجلی فلسفه در سه نسل از متفکران، متعلق به کلونی کوچک میلتوس(miletus) واقع در ساحل آسیای صغیر(ترکیه ی امروز) در قرن ششم ق م است. اولین فیلسوف به ثبت رسیده تالس میلتوسی(حدود 570 ق.م) است. ظاهرا او کتابی ننوشته، یا اگر نوشته مدت ها قبل از میان رفته است.
چنانچه به ارسطو و مفسرانش اعتماد کنیم، تالس برهانی شبیه به مطالب زیر عرضه کرده است:
اگر تغییری در کار باشد، پس باید چیزی باشد که تغییر کند و در عین حال تغییر نکند. پشت تکثر ظاهری چیزها باید نوعی وحدت وجود داشته باشد. نوعی یگانگی پوشیده در کثرت ظاهری جهان. در غیر این صورت، جهان جهان نخواهد بود و به گروه های ناپیوسته ای از قطعات بی ارتباط بدل خواهد شد.
لذا ماهیت این جوهر یگانه کننده و در نهایت تغییر ناپذیر چیست که در هیات تغییر دایمی بر ما پوشیده است؟
تالس نیز مانند اسطوره سازان پیشین از چهار عنصر هوا، آتش، آب و خاک اطلاع داشت. او بر این گمان بود که در نهایت باید بتوان همه ی چیزها را به یکی از این چهار عنصر تقلیل داد.
از میان همه ی عناصر، تغییر و تحولاتی که آب از سر می گذراند از همه آشکارتر است. رودخانه ها به دلتاها و آب به یخ و دوباره آب بدل می شود. سپس می توان آن را به بخار تبدیل کرد که هوا است، و هوا به هیات باد، آتش را شعله ور می سازد.
واژگان اصلی تالس به این شرح است: (( نخستین اصل و ماهیت پایه ای همه ی چیزها آب است. ))


این نتیجه گیری آشکارا غلط امروزه نه به دلیل محتوا، بلکه به پاس فرم . پیش فرض پشت آن ارزشمند شمرده می شود. به لحاظ فرم، میان این دعوی که ((همه چیزها از آب تشکیل شده اند)) و ((همه چیزها از اتم ساخته شده اند)) جهش بزرگی وجود ندارد. همچنین حاوی این پیش فرض است که (( پشت ظواهر، یک جوهر غایی وجود دارد که در عین بی تغییر ماندن خودش)) تغییر را توضیح می دهد.
از این دیدگاه تالس را می توان نخستین فیلسوفی شمرد که پروژه ی تقلیل گرایی(reductionism) را معرفی کرده است.
تقلیل گرایی:
نوعی روش است که شیئی را که رو به روی ما قرار دارد در ظاهر متعلق به نوعی از چیزها می داند، اما نشان می دهد که در سطح عمیق تر و پوشیده تری از تحلیل، ای شئ را می توان به نوع پایه ای تری از چیزها تقلیل داد.( این پروژه معمولا یکی از کارکردهای مهم علم جدید به شمار می آید )
با تاسف باید سه فکر دیگر را نیز که ارسطو به تالس نسبت می دهد را ذکر کنم:
الف: به همان صورتی که یک کنده ی درخت روی یک استخر سناور است، زمین نیز روی آب شناور است.
ب: همه چیز آکنده از خدایان اند.
ج: آهن ربا باید دارای روح باشد زیرا می تواند حرکت ایجا کند.